خـدایـا ! من هـمانی هسـتم که
خـدایـا ! من هـمانی هسـتم که
وقت و بی وقت مزاحمت می شوم.
همانی که وقتی دلش می گیرد وبغضش می ترکد،می آیدسراغت
من همانی ام که همیشه دعاهای عجیب و غریب می کند.
و چشم هایش را می بندد و می گوید:
من این حرف ها سرم نمی شود! باید دعایم را مستجاب کنی!
همانی که گاهی لج می کند و گاهی خودش را برایت لوس می کند!
همانی که نمازهایش یکی در میان قضا می شود و کلی روزه نگرفته دارد !!
همانی که بعضی وقت ها پشت سـر مردم حرف می زند!
گاهی بدجنس می شود ، البته گاهی هم خودخواه!
حـالا یـادت آمـد مـن کـی هـستم ؟!معبود من!
سالیانیست مرا راهی صحرای پر از رنگ و فریب کرده ای
تا در آن سیر کنم و تو را بیابم و با تو عاشقی و بندگی کنم.
آن وقت که مرا فرستادی پاک و سبحان بودم
اما حال پر از رنگ دنیا شده ام.
آن روز خود به من گفتی تا همیشه کنار تو
هستم مرا فراموش نکن .اما امروز یاد همه هستم جز تو ..
خدای من !پشیمـانم حلالم کـن.
نظر یادتون نره ......